اختصاصی سایت

هوش ماشینی و هوش انسانی!

John McCarthy از جمله پیشروترین محققان در حوزه هوش مصنوعی است، ولی بیشتر شهرت وی به دلیل ابداع زبان LISP است که کاربرد گسترده ای را در حوزه هوش مصنوعی (AI) دارد. وی همچنین نخستین کسی است که به فکر استفاده اشتراک زمانی همه منظوره از کامپیوترها افتاد.

پروفسور جان مک کارتی در سال 1927 در بوستون متولد شد. وی درجه کارشناسی ارشد ریاضیات خود را در سال 1948 از انستیتو تکنولوژی کالیفرنیا دریافت کرد و با ادامه تحصیل در رشته ریاضیات، در سال 1951 مدرک دکترای خود را از دانشگاه پرنیستون اخذ نمود. وی سپس با ادامه تحصیل و مطالعه در رشته علوم کامپیوتر، درجه استادی خود را از دانشگاه استنفورد در سال 1962 دریافت نمود و از سال 1965 تا 1980 سرپرستی آزمایشگاه هوش مصنوعی همان دانشگاه را عهده دار بود.

مک کارتی در زمان مطالعه درخصوص هوش مصنوعی که وی از جمله بنیانگذاران آن محسوب می شود، زبانی را برای توصیف و توسعه آن با عنوان List Processing یا همان LISP ابداع نمود. این زبان در سال 1958 در دانشگاه MIT توسعه داده شد. مک کارتی در آن زمان معتقد بود که می توان کاری کرد که ماشین نیز هوشی همانند هوش انسانی داشته باشد و LISP زبانی است که می تواند این هوش را توصیف کند.

البته علاقمندی مک کارتی به مقوله هوش مصنوعی به قبل از این دوران برمی گردد. وی در سال 1948 از کارهای جان فون نویمان (پدر منطق کامپیوترهای امروزی) مطلع می شود به آن علاقمند می گردد. ولیکن آنچه وی به آن می اندیشید آن بود که می توان یافته های فون نویمان را به نحوی به کار بست که بتوان هوش انسانی را روی ماشین شبیه سازی نمود. او در اواسط دهه پنجاه میلادی با کمک مالی بنیاد راکفلر، کار روی شبیه سازی هوش انسانی را آغاز کرد و بدین ترتیب هوش مصنوعی زاده شد.

در سال 1956، مک کارتی با همکاری کلود شانون و ماروین مینسکی یک کارگاه آموزشی را با موضوع هوش مصنوعی برگزار می کند و این موضوع را در آنجا مطرح می نماید. پس از آن که موضوع هوش مصنوعی به طور جدی مطرح می گردد، مک کارتی کار روی بازی های هوشمندانه ماشینی را آغاز می کند و از حاصل این کار، زبان LISP پدیدار می گردد، زبانی برای توصیف خواسته های هوشمندانه از ماشین. زبان LISP به جای آن که از منطق ریاضی و کار روی اعداد استفاده کند، علامات و سمبل ها را به اشیاء تغییر می دهد، یعنی از تعدادی لیست برای توصیف منطق کاری برنامه بهره می برد و در نهایت، خروجی این زبان تعدادی جمله یا عبارت توصیفی خواهد بود.

البته امروزه هم از شکل های تازه تری از زبان LISP در سیستم های خبره (Expert) و برنامه های پردازش زبان طبیعی(NLP) استفاده می شود. در ضمن این زبان به قدری سطح بالا بود که تازه در اواخر دهه هشتاد میلادی کامپیوترهایی پدید آمدند که توان کامل پردازش دستورات این زبان را داشتند.

همه کسانی که نخستین گام ها را در راه معرفی هوش مصنوعی برداشتند، یک هدف را در سرداشتند و آن رساندن سطح هوش ماشینی به سطح هوش انسانی بود. اما امروزه می دانیم که مطالعه در زمینه هوش و درک عملکرد آن، بسیار پیچیده و دشوار است. اکنون موضوع هوش را می توان از دو جنبه بررسی نمود. جنبه نخست آن است که آگاهی از جهان اطراف چگونه به دست می آید و چگونه می توان از یافته ها، و حقایق نتیجه گیری هوشمندانه نمود. یک سیستم هوشمند نیازمند دریافت دانسته ها، تئوری هایی تخمینی و غیرمشخص از اطراف است. ولیکن از چیزهایی که به طور دقیق و نامشخص تعریف شده اند، بایستی نتایج دقیقی استنتاج گردد. جنبه دیگر این بررسی، حالت کشف و شهود هوشمندانه است. یعنی باید به طریقه کشف و شهود، راهی به سمت مقصد یافت که این راه از میان هزاران راه ممکن و غیرممکن بایستی انتخاب گردد. این موضوعات هنوز هم دلمشغولی های مک کارتی هستند و راه حل های دقیقی برای حل آن ها یافت نشده است.

جان مک کارتی، پروفسور دانشگاه استنفورد، با انتشار صدها مقاله در حوزه کامپیوتر و هوش منصوعی و انتشار کتاب “فرموله کردن احساسات عمومی” تاکنون جوایز و مدال های متعددی را نیز کسب کرده است. جایزه انجمنACM، جایزه تورینگ، جایزه انجمن هوش مصنوعی آمریکا، جایزه پژوهش برگزیده در حوزه هوش مصنوعی، جایزه کیوتو و مدال ملی علوم از این جمله اند. وی همچنین عضو آکادمی علوم و هنر و آکادمی ملی مهندسی و آکادمی ملی علوم نیز می باشد.

 

پایان

Examiner

Winning is a Science, educate yourself to Win

نوشته های مشابه

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

دکمه بازگشت به بالا