سخن مشاور
رتبه بد، آخر خط نیست
این روزها هر رتبه ای در کنکور کسب کنی، میتوانی وارد دانشگاه شوی و به عنوان دانشجو ملقب گردی؛ اما نکته اینجاست که عده ای هدفشان دانشجو شدن نیست، بلکه می خواهند در رشته یا دانشگاهی خاص پذیرفته شوند و اینجاست که قبولی دشوار میشود و رتبه و تراز، حرف اول را میزند، و باز اینجاست که عده ای از داوطلبان، به خاطر اینکه رتبه خوبی کسب نکرده اند یا رتبه ای مناسب با رشته مورد علاقه شان نیاورده اند، از دانشگاه باز می مانند .
متاسفانه برخی از این داوطلبان دچار یاس و نا امیدی میشوند و تصور می کنند که راه های موفقیت و پیشرفت به روی آنها بسته شده است؛ زیرا موفقیت را در پذیرش در دانشگاه یا رشته ایده آل خود می دانسته اند.
در اینجا چند گام برای بیرون آمدن از این حس بد و حرکت به سوی موفقیت، به شما پیشنهاد می شود:
گام اول؛ جهت یابی مشکل
قبل از هر چیز باید بپذیرید اینکه به رتبه دلخواه خود دست نیافته اید، به آن دلیل است که مشکلی وجود دارد؛ مشکلی که باید آن را ارزیابی کرد و محدوده آن را تعیین نمود. سرپوش گذاشتن روی مشکل و عدم موفقیت را ناشی از بدشانسی دانستن، فرد را درمانده تر میکند و بی شک سال بعد با رتبه بدتری مواجه خواهید شد.
گام دوم؛ توجه به زمان حال
برخی از افراد همیشه در حسرت بایدها و نبایدهای گذشته هستند و اعمال و رفتارهایشان را در زمان حال، بر اساس تاثیری که از گذشته ها پذیرفته اند، تنظیم می کنند. برای آنها گاه یک تجربه تلخ و زمانی یک خاطره خوش، انگیزه سکون در گذشته و یاس و حرمان میشود و با دل بستن به خاطرات گذشته، بویژه آنچه که آنها را آزرده است، فرصت های کنونی زندگی را از دست می دهند.
برای مقابله با این مشکل، به جای زندگی کردن در گذشته یا آینده، باید لحظه ها و فرصت های موجود را دریافت. افرادی که در زمان اکنون زندگی می کنند و با دستیابی به لحظات، از آن لذت می برند، انسان هایی هستند که قادر به ارزیابی درست و منطقی از وضع و موقعیت کنونی هستند و با تمرکز ذهن،ضمن کسب موفقیت در زمان حال، می توانند برای اهدافشان برنامه ریزی کنند. این افراد از لحاظ روانی، افراد سالمی هستند و آرامش، صبر، سهل گیری در امور و انعطاف پذیری در موقعیت های مختلف زندگی، از جمله ویژگی های آنان است.
گام سوم؛ ارایه یک تصویر روشن از آینده
همه ما در زندگی از رودی عبور میکنیم که آینده مان آن سوی رود است. گاهی جریان رود، آرام است و عبورمان آسان، و گاهی جریان رود، متلاطم و عبورمان دشوار و غیرقابل پیشبینی است. بیشترمان سعی میکنیم با پریدن توی آب و شنا کردن، از این رود عبور کنیم؛ اما راه بهتری هم برای عبور از این رود وجود دارد: داشتن یک چشم انداز روشن در آینده، در آن سوی رود، مثل یک طناب است که میتوانیم به آن چنگ بزنیم و به کمک آن، سختیهای گذشتن از جریان رود را تحمل کنیم تا خودمان را به آن سوی آب برسانیم. در حالی که رود سعی میکند ما را به درون خودش ببلعد، ما باید طناب را با عضلاتمان محکم بگیریم. با مغزمان فکر کنیم و با قلبمان بر هدفمان (رسیدن به آن سوی رود) راسخ بمانیم، و البته هیچ کس دیگری نمیتواند این کار را برایمان انجام بدهد.
نتیجه تحقیق یک معلم آمریکایی نشان داده است که شاگردان ضعیف تقریباً هیچ تصوری از آیندهشان ندارند و بیشترشان خیال میکنند که آیندهشان فقط و فقط در دست سرنوشت است. تحقیقات او نشان میداد که دانش آموزان قوی، در نقطه مقابل، بر این باورند که کنترل آیندهشان عمدتاً در دست خودشان است و بیشترشان به افقهای زمانی ۵ تا ۱۰ ساله فکر میکردند. نکته جالبی که در تحقیقات وی به چشم میخورد، این بود که ضریب هوشی و زمینه خانوادگی دانش آموزان، ربطی به موفقیتشان نداشت. برخی از موفقترین دانش آموزان، از خانوادههای فقیر بیرون آمده بودند، اوضاع نابسامانی داشتند و در آزمون استاندارد ضریب هوشی هم نمره خوبی کسب نکرده بودند، و برعکس، برخی از ناموفقترین دانش آموزان، ضریب هوشیشان در حد نوابغ بود و از بهترین خانوادهها بیرون آمده بودند؛ پس اصلیترین عامل تمایز چه بود؟ چشم انداز!
گام چهارم؛ ایده آل گرا نباشید
در عین حال که باید برای آینده تلاش کرد، لازم است که انسان به توانایی ها و استعداد خود نیز توجه کند.
مطمئن باشید که ارزش شما به عنوان یک انسان، بستگی به بالاترین مدرک تحصیلی داشتن، در بهترین رشته دانشگاهی تحصیل کردن، باهوشترین یا پولدارترین فرد فامیل، زیباترین، خوش لباس ترین یا مشهورترین فرد بودن نیست. قرار نیست که شما در بهترین رشته و بهترین دانشگاه ( از دیدگاه خودتان ) پذیرفته شوید تا خانواده، دوستان، آشنایان، کادر دانشگاه و… به شما افتخار کنند.
تحصیل، کار و در کل زندگی، یک مسابقه نیست که در آن باید از همه جلو زد و نفر اول شد! در این صورت، هر لحظه زندگی، یعنی یک فشار، یک بحران و یک مسابقه که هیچ وقت تمامی ندارد.
فردی که همیشه قدم های بسیار بلند برمی دارد و می خواهد که پیش از همه و بیش از همه باشد، جسم و روحش را از بین می برد و هیچ وقت نیز به رضایت کامل نخواهد رسید؛ زیرا همیشه مسابقه ای در پی مسابقه دیگر خواهد بود و او باید تلاش کند تا در مسابقه جدید نیز اول شود؛ چیزی غیرممکن و دردناک؛ اما اگر انسان در حد توان خود تلاش کند و بپذیرد که هیچ وقت برای پیشرفت دیر نیست و می شود که هر روز بهتر از دیروز بود و از این پیشرفت – هر چند کوچک باشد- لذت ببرد، احساس آرامش خواهد کرد و از زندگی لذت خواهد برد.
ارزش شما تنها به خودتان بستگی دارد. خود شما تعیین کننده مفهوم موفقیت هستید . این را هم بدانید که هیچ گاه نمی توانید همه را از خود راضی کنید یا انتظارات همه را برآورده سازید؛ پس به جای اینکه سالها با امیدی نامعلوم به عنوان یک فرد «پشت کنکوری» بمانید، واقع گرا باشیدو چیزهایی که شما را واقعاً خوشحال می کند و مطابق با توانایی ها و علایق شماست، دریابید.
گام پنجم؛ فعالیت بدنی
حتماً شنیدهاید که میگویند «عقل سالم در بدن سالم است» و بدن سالم جز با تغذیه مناسب، خواب کافی، آرامش روحی و تحرک به دست نمیآید، و در این بین، نقش ورزش را نیز نمیتوان نادیده گرفت.
تحقیقات مختلف در سراسر دنیا حاکی از آن است که برای رشد کارکردهای مغزی، فعالیت جسمانی بسیار حایز اهمیت است و فعالیتهایی مانند دویدن و شنا کردن، موجب تقویت مغز میشود. در عین حال، ورزش و تمرین بدنی، اکسیژن زیادی را به مغز میرساند و به همین دلیل، موجب افزایش حافظه و عدم خستگی فکری میشود و یادگیری را تقویت میکند.
به عقیده پژوهشگران، ورزش باعث شادی و نشاط و بالا بردن اعتماد به نفس می گردد؛ زیرا افراد افسرده یا اعتماد به نفس ندارند و یا میزان آن در آنان بسیار پایین است. ورزش احساس رضایت باطنی شخص را بالا می برد و فرد حس میکند که به موفقیت هایی دست یافته است.
تحصیل، کار و در کل زندگی، یک مسابقه نیست که در آن باید از همه جلو زد و نفر اول شد! در این صورت، هر لحظه زندگی، یعنی یک فشار، یک بحران و یک مسابقه که هیچ وقت تمامی ندارد
ورزش و تمرین بدنی، اکسیژن زیادی را به مغز میرساند و به همین دلیل، موجب افزایش حافظه و عدم خستگی فکری میشود و یادگیری را تقویت میکند